تولید بدون کارخانه؛ بادیده رو به بازارکی بازاری کرینی است.
به گزارش شرق، پدیده ای که منجر به تولید لوازم خانگی ارزان قیمت می شود، اما کیفیت را برای مصرف کنندگان تضمین نمی کند و به همین دلیل به دغدغه اصلی بازار لوازم خانگی تبدیل شده است.
OEMها ماهیگران بازار قهار
در صنعت لوازم خانگی سه گروه اصلی در زمینه تولید و عرضه فعالیت دارند. گروه اول شامل شرکت هایی است که دارای خطوط تولید فعال بوده و فرآوری محصول را به صورت SKD و CKD انجام می دهند.
بخشی از این قطعات و مواد اولیه توسط پیمانکاران داخلی و بخشی دیگر از طریق مجاری واردات تامین می شود که در نهایت منجر به تولید محصولی می شود که به طور کلی به آن مونتاژ می گویند.
گروه دوم مجموعه هایی هستند که وظیفه واردات کامل محصول را بر عهده دارند. این مجموعه خط تولید ندارد و به صورت قانونی، رسمی و غیر رسمی وارد می شود. البته طبق قوانین جدید تنها کالاهایی مجاز به واردات هستند که مشابه آنها بوده و امکان تولید داخل را ندارد.
گروه سوم OEM ها هستند که نه تولید کننده هستند و نه واردکننده. OEM ها بر اساس شناختی که از بازار و سلیقه مردم دارند، با ثبت برند و نام تجاری، واحدهای تولیدی را پیشنهاد می کنند، محصول را بر اساس مشخصات و مشخصات برند تولید می کنند و سپس از طریق کانال های توزیع به بازار عرضه می کنند.
OEM که مخفف کلمه Original Equipment Manufacture است، در فرهنگ لغت به معنای تولید قطعات اصلی است. اما در واقع تولید OEM نوعی استفاده از ظرفیت تولید یک کارخانه برای تولید محصول با نام تجاری دیگر است. به عبارت دیگر بهتر است محصول تولید شده توسط یک شرکت با برند شرکت دیگر به عنوان OEM استفاده شود.
البته این امر در مورد تولید شرکت های خاص لوازم خانگی صدق نمی کند، اما در بسیاری از بخش های تجاری مانند سخت افزار، قطعات الکترونیکی، خودرو و حتی در زمینه نرم افزار و بازی های رایانه ای شاهد آن هستیم.
تولید OEM در واقع تولید بدون کارخانه است که این روزها در بسیاری از صنایع دنیا رواج یافته است. متاسفانه چارچوب و مقرراتی برای این نوع تولید وجود ندارد و وجود این پدیده و البته استفاده نادرست از آن آسیب شدیدی به کودکان رشد نیافته و در حال رشد وارد می کند. در صنعت لوازم خانگی، OEM یک پدیده ناشناخته است.
OEM ها واحدهایی هستند که به عنوان تولید انبوه شناخته نمی شوند، اما می توانند در کنار تولید انبوه حضور داشته باشند، با نام و برند خود شناخته شوند و بازار را در دست بگیرند.
این گروه بدون داشتن خط تولید یا سرمایه گذاری صرفاً روی نیروی انسانی، محصولات خود را تبلیغ می کنند، مشتری ایجاد می کنند و بازار را به دست می آورند.
این واحدها علاوه بر مزایایی که دارند می توانند صنایع را نیز تهدید کنند. البته OEM ها در سایر بخش ها و صنایع نیز وجود دارند.
تا فروردین 1400 رویه قانونی در این زمینه وجود نداشت، اما از آن زمان با توجه به ابهامات گسترده ای که در روند فعالیت این شرکت ها ایجاد شده بود، وزارت صمت دستورالعملی را صادر و آن را قانونی کرد.
با توجه به اینکه تا قبل از این دوره استراتژی صنعتی تعریف شده و مدونی در این صنعت نداشتیم و مشخص نبود چه تعداد واحد صنعتی باید در چه زمینه هایی ایجاد شود، بسیاری از واحدها در نقاط مختلف کشور مجوز گرفتند. بدون سازماندهی و هدف گذاری برنامه عمل کنند. بر همین اساس بود که بازار مازاد بر ظرفیت شکل گرفت و عملاً شاهد هدر رفت سرمایه خود در این مسیر بودیم.
OEM الگویی از توسعه صنعتی است که با توجه به کارخانه های موجود با ظرفیت خالی، منطق و عقل اقتصادی حکم می کند که صاحبان برند از آن استفاده کنند. OEM ها بدون انجام سرمایه گذاری ثابت برای ایجاد یک کارخانه، شروع به بهره برداری از ظرفیت واحدهای فعال شده برای ایجاد یک بازی برد-برد کردند.
توصیه بسته به نوع محصول متغیر است. در این صورت برخی از طرح ها یا قالب ها را به کارخانه می برند و یا یکی از محصولات طراحی شده را انتخاب و خریداری می کنند. البته هزینه قالب و هزینه های جانبی آن باید پرداخت شود.
در این مدل توصیه، شرکت هایی گنجانده شده اند که قبلا فرآیند ثبت برند خود را تکمیل کرده اند. اطلاعات توسط فروشندگان و کانال های بازار تصرف شده و در آخرین مرحله نیاز به محصولی برای فروش ایجاد کرده اند.
تعداد و تنوع OEM ها در چین فراوان است. فقط منطقه خود را مشخص کنید و درخواست خود را به آنها بدهید، آنها می توانند یک پروژه را از صفر تا صد تکمیل کنند. از طراحی گرفته تا اجرا و بسته بندی می توانید روی آنها حساب ویژه ای باز کنید. البته کیفیت های متفاوتی از پایین ترین تا بالاترین دارند که قیمت های متفاوتی هم دارند.
فرصت ها و تهدیدها برای OEM ها
با وجود تمام مزایا و امتیازاتی که OEM ها دارند، در جایی در این فرآیند شکست خورده است. این دقیقاً هدفی است که بیشتر صنایع با خدمات پس از فروش سروکار دارند.
پاشنه آشیل هر صنعتی یک موضوع است. در حوزه لوازم خانگی اگر برندی می خواهد معنادار باشد و ماندگاری طولانی داشته باشد باید بر خدمات پس از فروش تمرکز کند و خدمات پس از فروش خود را تقویت کند.
نکته دیگر اینکه OEM ها واحدهایی هستند که تولید نمی کنند و نمی توان آنها را به کار گرفت، بنابراین ارزش افزوده ای که تولیدکننده بتواند برای اقتصاد و صنعت دنبال کند را ندارند.
نباید فراموش کرد که وجود OEM ها در شرایط رکود بازار مانند اکنون که سطح واحدهای تولیدی بیش از ظرفیت بازارشان است، به نفع تولیدکننده است. کارخانه ها خط فعال دارند و بر این اساس باید طبق روال، دستمزد، مالیات و مالیات کارگران پرداخت شود.
همه اینها در رکود هستند، هزینه های سربار همان تولید است. OEM ها می توانند هزینه های سنگین تولید را با بازار و مشتریانی که در اختیار دارند کاهش دهند. با توجه به گستردگی فعالیت OEM ها و در عین حال نیاز به فعالیت آنها و امتیازاتی که برای تولید دارند، فعالان و سرمایه گذاران می توانند مجوز تولید محصولات خود را پیدا کنند، البته لازم است موارد لازم را نیز بررسی کنند. استانداردها
به این معنی که گواهی فعالیت تولیدی بدون کارخانه توسط وزارت OEM صادر می شود. به دلیل نیاز و کمک به تولیدکنندگان تولیدکننده، ظرفیتهای واحدهای تولیدی مازاد و خالی فعال میشود، در عین حال هزینههای سربار کاهش یافته و تولید و بهرهبرداری از واحدهای تولیدی اقتصادیتر از گذشته میشود.
نکته دیگری که یکی از امتیازات OEM ها محسوب می شود، تخصیص سرمایه آنها در حوزه تبلیغات و برندسازی است. فروش اقساط بلندمدت به فروشگاه ها یا برگزاری جشنواره های مختلف و اهدای هدایا از جمله راهکارهای آنها.
سرمایه ای که می توانست صرف تولید خوب شود، اکنون فقط فروش را بهبود می بخشد. به همین دلیل سخاوتمندانه تسهیلات ویژه ای در اختیار فروشنده و مصرف کننده قرار می دهند که در نهایت هر دو را راضی می کند.
الزامات OEM ها در اقتصاد ایران
به دلیل اشتباه بودن رله و کشنده بودن اشتباه در جهت سرمایه گذاران، ظرفیت تولید لوازم خانگی فعال کم است. به عنوان مثال ظرفیت اسمی تنها پنج برند واقعی کیشور در بین حدود 250 شرکت فعال در این حوزه در حدی است که عملا پاسخگوی نیاز کل بازار داخلی برای یک سال است.
اکثر شرکت ها به دلیل عدم نیازسنجی و تدوین برنامه دقیق و مشخص، تحت تاثیر آمار و تبلیغات پیرامون این صنعت، با سود بازرگانی وارد این عرصه شده اند و عرضه بازار را فراتر از آنچه باید انجام می دهند.
نبود استراتژی مشخص در صنعت لوازم خانگی منجر به ایجاد اشتغال کاذب شده است. اتفاقاً قبلاً در صنعت خودرو نیز این اتفاق افتاد. با توجه به شرایط بازار، بسیاری از این واحدها با ظرفیت کمتر از 10 درصد فعال هستند. در چنین شرایطی، OEM ها می توانند واحدهای تولیدی خود را زنده نگه دارند تا خط تولید دست نخورده باقی بماند و نبض حیات آن ادامه یابد.
نظارت بر بقای OEM ها
منطقی که قبلاً باید در اعطای مجوز به واحدهای تولیدی و جلوگیری از هدایت این حجم از سرمایهگذاری غیراقتصادی به سمت صنعت لوازم خانگی استفاده میشد، اکنون بهتر است در نظارت بر تولیدکنندگان فعال شود.
در شرایط کنونی بخش زیادی از پتانسیل سرمایه گذاری در این صنعت را از دست داده ایم و همزمان با تغییر الگوی خرید مردم، متاسفانه محدودیت ها امکان صادرات و تجارت در بازارهای کشور را کاهش داده است. منطقه به پایین ترین سطح خود برسد. حتی اگر بتوانیم با کشورهای همسایه وارد مذاکره شویم، با توجه به اینکه واردات مواد اولیه با قیمت کمتری به دست تولیدکننده می رسد، محصولات ما از نظر قیمت مزیت رقابتی نسبت به برندهای جنوب شرق آسیا ندارند.
البته این مشکلات را باید به نقل و انتقالات مالی نیز اضافه کرد. بنابراین در این شرایط چاره ای جز تمرکز بر تداوم و تسهیل حیات و بقای OEM ها وجود ندارد. آنچه مهم است این است که گروه های مذکور می توانند با معرفی برند وارد عرصه شوند اما باید در چارچوبی مشخص و تحت قوانین و مقررات خاصی فعالیت کنند. یعنی باید بررسی شود که آیا این شرکت که مدعی برندی خاص است، تمامی مجوزها و استانداردهای لازم برای فعالیت خود را دارد یا خیر؟
از سوی دیگر، با توجه به اینکه OEM ها سرمایه لازم برای فعالیت را دارند، برنامه نویسی باید به گونه ای انجام شود که یک برند برای سالیان متمادی فعال بماند. این موضوع نه تنها در بخش عرضه، بلکه در حوزه خدمات پس از فروش نیز حائز اهمیت است.
تولد و ظهور برندهای مختلف و فعالیت کوتاه مدت آنها و تداوم افول و افول آنها می تواند ضربه قابل توجهی به اعتماد مصرف کنندگان در بازار سرمایه جمعی نسبت به برندها و تولیدات ایرانی وارد کند. تولید و عرضه یک برند باید مستمر باشد و ایده هایی که نسل به نسل در خاطره و تجربه زنده مانده است تثبیت شود تا بتوانند جایگاه خود را در سبد کالاهای خانوار و بازار تثبیت و تثبیت کنند. کشور.
تولید بدون کارخانه؛ مجاز یا غیر مجاز؟
در هنگام خرید چنین محصولاتی یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که فروش این محصولات هیچ مشکل قانونی ندارد اما باید بدانید که محصولات تولید شده با برچسب OEM از قوانین خاصی پیروی می کنند که هنگام خرید این محصولات باید رعایت کنید. آنها را بپذیر!
کیفیت و خدمات پس از فروش محصولات در حوزه لوازم خانگی امری حیاتی و الزامی است زیرا مصرف کنندگان برای خرید کالای مصرفی قیمت های بالایی را پرداخت می کنند که انتظار می رود دوام و کیفیت داشته باشد. اما آیا محصولات OEM از این دو عامل پیروی می کنند؟
ما نمی توانیم بگوییم که محصولات OEM ذاتاً کیفیت پایینی دارند، اما معمولاً شرکت ها به دنبال چنین محصولاتی هستند زیرا می خواهند قیمت کمتری برای تجارت خود بپردازند. در بیشتر موارد، کاهش هزینه نیز مانند کاهش کیفیت خواهد بود. موضوعی که در جوانی در حال توسعه یا گسترش است بیشتر جلوه می کند.
از طرفی در تولید به این صورت تضمین قابل اعتمادی وجود ندارد که شرکت مذکور تعهد بلندمدت به تامین و خدمات پس از فروش داشته باشد.
یعنی شرکتی که از ظرفیت تولید یک کارخانه برای تولید استفاده می کند، این امکان را دارد که با کمترین نوسان غیرمنتظره در بازار یا تغییر استراتژی، حتی پس از گذشت یک سال، به فعالیت خود ادامه ندهد و به دنبال کسب و کار دیگری باشد. . پس تکلیف خریدارانی که این محصول را خریده اند چه می شود؟ چه کسی مسئول خدمات آنها خواهد بود؟
در صنعت لوازم خانگی، OEM یک پدیده ناشناخته است. معلوم نیست ادامه این روند چه عواقبی خواهد داشت.