الیزابت فینچ
نوشته جولیان بارنز
178 صفحه. آلفرد A. Knopf. 26 دلار
آیا برای دیدی از تمایلات جنسی جذاب آماده هستید؟ این را تصویر کنید زنی با لباسهای جیر قهوهای و دامن زیر زانو که پاهایش با جورابهای ساق بلند پوشیده شده بود. موهای خاکستری شنی. سنجاق سینه ای محتاط که به بلوزش چسبانده شده بود، شیوه ای رسمی برای صحبت کردن، علاقه شدید به دوران باستان و تمایل به میگرن. این ویژگی ها ممکن است برای شما فریاد «نژادانه» یا «فریبنده» یا «عجیب» ندهند، اما شما راوی بیست و پنجمین کتاب جولیان بارنز نیستید.
آژیر الیزابت فینچ، معلم دوره های آموزش بزرگسالان در لندن دو دهه پیش است. راوی، شاگرد او، نیل تا حدودی کم هوش اما کوشا است. در روز اول کلاس، الیزابت روش آموزشی خود را بیان میکند: «من سعی نمیکنم مانند غاز با ذرت، حقایق را در شما پر کنم. این فقط منجر به غرق شدن کبد می شود که ناسالم است. نیل داغون شده او که مجذوب متانت فینچ شده و از اعتماد به نفس او خیره شده است، فانتزی های وحشیانه ای درباره زندگی فوق برنامه او سرهم می کند: لباس خواب ابریشمی، دریاچه های ایتالیایی، تاکستان های فرانسوی، عاشقان اسرارآمیز.
وقتی دوره به پایان می رسد، نیل شجاعانه عاشق خود را به ناهار دعوت می کند و به مدت 20 سال آنها دو یا سه بار در سال ناهار می خورند. معلوم نیست الیزابت چه چیزی از جلسات بدست می آورد. چیزی که نیل به دست می آورد این است که فرصتی برای فریب دادن زنی با احتیاط و عقل مهیب است. او، اگر برای تنبیه کاملاً پرخور نیست، حداقل کسی است که اشتهای قلبی برای آن دارد.
پس از مرگ الیزابت، یک وکیل به نیل اطلاع می دهد که او کتاب ها و اوراق خود را برای او گذاشته است. نیل، که خود را به عنوان شاگرد معرفی می کند، دفترچه ها را می کاود و متوجه می شود که علایق علمی مربی او حول محور جولیان مرتد – امپراتور روم، سرباز، محقق و نکوهش کننده مسیحیت است. در آنجا قسمت 1 رمان به پایان می رسد.
قسمت دوم تلاش نیل برای نوشتن مقاله ای در مورد جولیان است که الیزابت تصور می کند اگر بیشتر عمر می کرد، می نوشت. تلاش شجاعانه است. او به یاد میآورد که الیزابت در یکی از سخنرانیهایش با صفتهای سهگانه مخالفت میکرد. (قد بلند، تیره و خوش تیپ– از این جور چیزها.) بنابراین، در مقالهاش، با ساختن رشتههایی متشکل از چهار، پنج یا حتی شش صفت، به ترجیح او احترام میگذارد. بیچاره پیرو غیرقابل اصلاح قانون است. اما شاید این وصیت را توضیح دهد: فینچ میدانست که هر دانشآموزی قادر به انجام مانور چارلز کینبوته، مفسر دیوانه در «آتش کمرنگ» ولادیمیر ناباکوف نیست.
مقاله درباره جولیان حدود 50 صفحه را شامل می شود. آیا خواندن 50 صفحه بارنز که جعل هویت یک محقق آماتور است که به طرز ناشیانه ای در تاریخ روم صحبت می کند، هیجان انگیز است؟ نه، اما آنقدرها هم که می ترسید کسل کننده نیست. قسمت 3 ما را به زندگی نیل بازمی گرداند، زیرا او از جولیان فراتر می رود تا اطلاعات بیشتری برای حل معمای الیزابت پیدا کند.
این حکایتی از احترام است، و تامل در مورد اینکه آیا آن حالت – با عناصر آمیخته ای از فداکاری، حقارت و عشق – به عنوان یک تمرین سکولار امکان پذیر است یا خیر. الیزابت فینچ ممکن است تا آنجایی که به خواننده مربوط می شود متفکری کاملا مست کننده باشد یا نباشد. که مربوط نیست مهم این است که او نیل را مسحور می کند. یکی از راهبردهای آموزشی او این است که تاریخ را با عباراتی که شاگردانش بتوانند درک کنند، بیان کند – بنابراین خدایان رومی “چند کار معروف” بودند و نقاشی کارپاچیو “St. جرج و اژدها» یک «فریم فریز از یک فیلم اکشن».
یکی دیگر از دغدغه های این رمان میراث است. نیل از طریق مطالعات خود در مورد جولیان، که برای همیشه توسط فاتحان تاریخ به عنوان یک بدعت نامیده می شود، درگیر این است که چگونه می تواند به شهرت پس از مرگ الیزابت کمک کند. اگر قرار باشد خاطره او باقی بماند، کار به عهده او شکل دادن به مطالب خصوصی او خواهد بود. پس آن چه خواهد بود – الیزابت کبیر؟ الیزابت محقق کوچک که بین سالهای 1890 و 1910 کتابی درباره آنارشیستهای زن در لندن منتشر کرد، اکنون چاپ نشده است؟ یا چیزی در این بین؟
یکی از اشتباهات احمقانه در رمان تلاش بارنز برای انتقال آیین مدرن لغو است. در قسمت 3، نیل آنچه را که “شرم آور” می نامد، فاش می کند. در آخرین مراحل دوستی او با الیزابت، او یک سخنرانی مبهم ضد مسیحی برای مخاطبان عمومی ارائه کرد. بنا به دلایلی توسط رسانه ها پوشش داده شد (بعید است) و در فضای مجازی منتشر شد (بسیار بعید). عکس های ناخوشایند پاپاراتزی از الیزابت در روزنامه ها منتشر شد. (تصور تقریباً غیرممکن است.) حتی اگر قبول کنید که این اتفاق در کندترین هفته خبری جهان رخ داده است، هیچ چیز در مورد شخصیت یا سخنرانی معلم نمی تواند به طور قابل قبولی اوباش را به سرزنش بی رحمانه برانگیزد.
لغو، البته، یک راحتی روایی است. الیزابت را باید پایین آورد تا نیل بتواند او را به عنوان یک شهید تصور کند. (الیزابت مرتد.) اما بهتر از بارنز بود که او را به یک تحریک کننده واقعاً متقاعد کننده تبدیل می کرد. او ممکن بود هر گزینه ای را از ضیافت پرهیزگاران معاصر انتخاب می کرد و به فینچ نشان می داد که با بروگ های معقولش آن را زیر پا می گذارد. انجام این کار میتوانست لبهای بد به نثر براق او اضافه کند و در عین حال دامنه بتپرستی نیل را نیز آشکار کند. همچنین میبایست بارنز خشم افرادی را که عادت دارند شخصیتهای داستانی را با رماننویسانی که آنها را خلق کردهاند اشتباه بگیرند، به خطر بیاندازد. اما پس چی؟ آیا او واقعاً به آن خوانندگان اهمیت می دهد؟
برگشت به کلاس درس الیزابت در اظهارات اولیه خود ابراز امیدواری می کند که دانش آموزان دوره او را “جالب و در واقع سرگرم کننده” بیابند. سرگرمی سخت، یعنی.” سرگرمی سخت: توصیفی زیبا از بارنز نویسنده داستان. جاه طلبی های او از رمانی به رمان دیگر گسترش می یابد و منقبض می شود: برخی سرگرم کننده تر، برخی دقیق تر. «الیزابت فینچ» اگرچه جذاب بود، اما میتوانست از هر دو بیشتر استفاده کند.